من هم قطره ام اما نه آن قطره ي باران شايد روزي باران بودم اما حال من قطره اي اشكم كه سهمم فقط چكيدن در ايام غم است و ديگر هيچ،پذيرايم هنگام آمدن دستمالي است كاغذي...
من نيز انتظار باران و دريا را مي كشم...
من چون خم رودم كه هيچگاه به دريا نخواهد رسيد...