• وبلاگ : بنده ي عشقم و از هر دو جهان آزادم
  • يادداشت : انتظار قطره ها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بغض سکوت 

    من هم قطره ام اما نه آن قطره ي باران شايد روزي باران بودم اما حال من قطره اي اشكم كه سهمم فقط چكيدن در ايام غم است و ديگر هيچ،پذيرايم هنگام آمدن دستمالي است كاغذي...

    من نيز انتظار باران و دريا را مي كشم...

    من چون خم رودم كه هيچگاه به دريا نخواهد رسيد...

    + بغض سكوت 

    اينو مدتهاست ميخواستم برات بنويسم نشد اما حالا كه شما نوشتي اينم از من...

    به ياد کفر برجان...

    صبح دوباره از خواب برخاستم...

    لباس مسلماني به تن کردم...

    از خانه خارج شدم...هر گناهي بود با لباس مسلماني انجام دادم.... خجالت!

    شب موقع خواب به ياد ميآورم خدايي هست...اما در نماز هم دنيا... خجالت!

    دانم هرچه خودنمايي هم کنم باز هم اطرافيانم ترکم گويند...

    امان از خودشيريني، ريا... بازم خجالت!

    کاش کمش در لباس مسلماني ريا نميکردم که تازه واردان اسلام بد بينند...

    اين اسلام و تسليم منووواسلام ناب خدا نبود.........................بازم خجالت!

    خجالت برايم معني ندارد...در جلوي روي خدا گناه کاري نداري

    خجالت! نه...خجالتي ندارم از تو، همان بهتر که اينگونه مسلماني نباشم...